دنیای ژنتیک بسیار شگفت انگیز است، به دنبال ازدواج دو نفر، کودکی متولد می شود که بسیار شبیه پدر، پدربزرگ یا یکی از اقوامش بوده و یا شباهت زیادی به اطرافیانش ندارد.هنگامی که فرزند دوم متولد می شود نیز، شاید شباهتی به فرزند اول نداشته باشد. برای مثال، خانواده ای را در نظر بگیرید که والدین هر دو در زمان کودکی شان بسیار آرام، کم حرف و خجالتی بودند ولی دختر کوچکشان برعکس، بسیار اجتماعی و خوش سر و زبان است.
برای مشاهده به ادامه مطلب... مراجعه نمایید.
در همین خانواده، فرزند دوم بسیار خوددار، گوشه گیر، ساکت و کم حرف است که مدام به مادر می چسبد و کسی نمی تواند او را جدا کند. بنابراین همان طور که بچه ها متفاوتند، نحوه رفتار و فرزندپروری والدین نیز باید منطبق با ویژگی های خلقی و رفتاری کودکشان باشد. زمانی که شما با کودک خجالتی و خوددار مواجه می شوید، با رعایت نکات و موارد به ظاهر کوچک تربیتی می توانید مسیر تربیت و پرورش او را ساده تر کنید.
با توجه به تفاوت های فردی، هر کودکی با ویژگی های خلقی و شخصیتی خاصی متولد می شود که در طول شیرخوارگی و نونهالی نمایان می شود. طبق نظر کارشناسان، بچه های خجالتی میزان بالاتری از بازداری، در خود فرورفتگی و اضطراب را در مقایسه با کودکان اجتماعی تجربه می کنند. معمولاً در مورد کم رویی و ملاحظه کاری، دلایل ژنتیکی را بیشتر عنوان می کنند. دانشمندان عقیده دارند که زیست شناسی، تأثیر والدین، روابط دوران کودکی و احساس کودک درباره خودش می تواند در کم رویی فرد مؤثر واقع شود.
نقش والدین به عنوان مددرسان
این واقعیت دارد که بچه های آرام و خجالتی هم می توانند خوشحال و خشنود باشند ولی اغلب آنها از ترس هایی که دارند خجالت می کشند. یک کودک خجول معمولاً اعتماد به نفس کافی را در رابطه با خودش، توانایی هایش و یا دنیای پیرامون ندارد. در این مورد، تجربیات کودکی خود والدین و میزان نفوذی که می توانند داشته باشند به عنوان عوامل کمک کننده یا مشکل ساز در برخورد با رفتار خجالت و کم رویی مطرح است. با کاربرد تکنیک های خلاقانه و اندکی تشویق می توان به کودک برای کاهش خجالت خود و رفع آن بدون اینکه خودش متوجه شود کمک کرد.
تربیت کودک خجالتی
اولین گام در پرورش کودک خجالتی پذیرش او است. کودک خود را آن طور که هست بپذیرید، نه آن طور که دوست داشتید یا انتظار دارید باشد. کودک با دانستن این مطلب که «همین طور که هست» بسیار دوست داشتنی است، اعتماد به نفس اش ترمیم خواهد شد. البته این مطلب در مورد بزرگترها نیز صدق می کند.
دوم: سعی در تغییر رفتار خجالت کودکتان داشته باشید با تأکید بر این نکته که مجبور نیست کاری را که دوست ندارد، انجام دهد زیرا اصرار بر انجام کار، روحیه تدافعی در کودک را افزایش می دهد.
سوم: احساسات کودک خود را شناخته و اجازه دهید خودش باشد. اطمینان داشته باشید با صرف وقت، عشق و حمایت شما، او می تواند بر ترس های خود غلبه کند. به عبارت دیگر فرزند خود را باور کنید تا او نیز خود را باور کند.
چهارم: کودک خود را در یافتن فرصت های زمانی که می تواند خارج از محیط آشنای خود قدم بردارد یاری دهید. همه ما در موقعیت های سخت و مبهمی برای تصمیم گیری درباره مسائل قرار گرفته ایم. ما دوست داریم کاری را انجام دهیم ولی می ترسیم و همین ترس ما را منصرف می کند. زمانی که چنین موقعیت هایی هم برای کودکتان پیش می آید او را تشویق به پریدن از مانع و سعی در رسیدن به مقصود کنید. اگر او سعی کرد، از او تقدیر کرده و تشویق کنید ولی اگر سعی نکرد، مشکلی نیست و به او بگویید همچنان مقبول نظر شماست.
پنجم: پرخاشگری نسبت به کودکی که با ترس هایش درگیر است به هیچ وجه مناسب نیست. پذیرش، عشق ورزی و تشویق از نکات کلیدی پرورش کودک خجول است. بنابراین درک این نکته که موفقیت یا شکست او در رفع خجالت و کم رویی آن قدر مهم نیست تا یادگیری دوست داشتن خود، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
خجالت طبیعی یا کم رویی افراطی
تصور کنید دختر ۳ ساله شما زمانی که در حضور شماست نسبتاً پرحرف و پرسر و صداست ولی در حضور هیچ شخص دیگری صحبت نمی کند. او حتی پیشنهاد بازی با همسن های خود را نمی پذیرد یا پسر ۵ ساله شما هنگام مهمانی، پشت کاناپه پنهان شده و در جمع ظاهر نمی شود. آیا چنین رفتارهایی در حوزه کم رویی طبیعی کودکان قرار می گیرد؟ والدین در این موقعیت ها چه باید بکنند؟ تصمیم گیری در مورد میزان کم رویی کودک و افراطی بودن آن بسیار دشوار بوده و شاید نیاز به مشاوره با متخصص داشته باشد. برای تصمیم گیری در این زمینه که آیا کودک نیاز به کمک خلاقانه برای رفع خجالت دارد یا اینکه بی توجهی موقتی به موضوع و امید به رفع آن در سنین بالاتر چاره کار است، باید به چند نکته توجه کرد:
۱. آیا فرزند شما در بیشتر مواقع کم روست یا در بعضی مواقع؟
۲. آیا او احساس رضایت و خشنودی نسبت به زندگی اش دارد؟
۳. آیا اغلب در موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی و دشواری دارد؟
۴. آیا زمانی که ترس هایش مانع بازی با همسالانش می شود احساس یأس و ناراحتی می کند؟
پاسخ به این سؤالات منجر به آگاهی از میزان مداخله و پیشروی خجالت در زندگی کودک می شود. اضطراب، زمانی نقش مداخله ای در زندگی کودک می یابد که وقفه و گسستی در روند موفقیت و پیشرفت کودک ایجاد کند. همچنین اگر نگرانی والدین متناسب با مسأله کم رویی کودک نباشد مشکلاتی بروز می کند، چنانچه نگرانی و توجه زیاد برای کمک به رفع کم رویی کودک مانع توجه به ابعاد و موقعیت های دیگری که کودک در حین بزرگ شدن با آن مواجه است، می شود.
برخی از متخصصان معتقدند که نباید بچه های خجالتی را فاقد اعتماد به نفس تصور کرد چرا که بسیاری از بچه های تودار و خجالتی، خود مفهومی مثبت دارند. اگر کودک ترسو و خجالتی شما در عین حال خوش خلق و شاد است، نیازی به تغییر رفتار او نیست. برای تشخیص اینکه کودکتان در قلمرو افراد خجالتی و کم رو قرار می گیرد یا خیر، لازم است دوباره به جلوه های عاطفی و احساسی کودکتان دقت کنید. کودکان تودار با خودپنداره و خودارزشمندی سالم ذاتاً باادب هستند. تماس رودررو و نزدیک برقرار کرده و عموماً خوشحالند. اما اگر فرزند شما مضطرب و کلاً در موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی می کند، تصمیم برای انجام کارهای بعدی مانند کار بر روی ترس های وی و مشاوره گرفتن از متخصص توصیه می شود.
از آنجا که هر کودکی منحصر به فرد است، هیچ فرمول مشاوره اعجازآوری برای تغییر رفتار کودکان نمی توان یافت. هر شخصی بیشترین تجربه و مهارت را در نحوه برخورد با کودک خویش دارد. بچه ها نیز از طریق رفتارشان نشان می دهند که آیا روش های ما مناسب آنهاست یا خیر، بنابراین به طور مصداقی می توان روش های مفید و قابل استفاده را در هدایت رفتار کودکمان به کار بریم.
راههای تأثیرگذاری والدین
۱. شناخت ویژگی های شخصیتی خود؛ ترس ها، اضطراب ها و استرس های خویش، پذیرش نقش مهم وراثت در ویژگی های رفتار فعلی کودک، کار بر روی ترس های خود و تلاش در ارائه نقش مثبت در شکل دهی رفتار کودک
۲. مشاهده رفتار کودک خود؛ آیا او همیشه کناره گیر است یا فقط بعضی اوقات؟ چه شرایطی عامل یا مسبب رفتار خجالت زدگی می شود؟ عملکرد او در گروه بهتر است یا به صورت انفرادی؟ آیا به نظر می رسد که او علاقه مند به بازی با بچه های دیگر است ولی از همراهی آنها به شدت می ترسد؟
خلقیات کودک را با مشاهده واکنش های او نسبت به افراد متفاوت، تغییر در برنامه های روزانه و سطح فعالیت بشناسید. به این ترتیب موقعیت های آسیب زای احتمالی شناسایی شده و کمک به فرزند از طریق دور کردن کودک از موقعیت آسیب زا یا قرار دادن وی در موقعیت های مناسب شروع می شود.
۳. با کودک خود ارتباط برقرار کرده و همواره او را مورد تشویق قرار دهید. بچه ها معمولاً احساسات خود را نمی شناسند، کلماتی را برایشان معرفی کرده و درباره ترس هایشان صحبت کنید. برای مثال اگر دختر شما از بازی با پسربچه ها می ترسد، شما درباره علت آن جویا شوید و درباره آن با او صحبت کنید. بدون اینکه کلمه «چرا» به کار برید. مثلاً بگویید: «فکر می کنی چه اتفاقی می افتد اگر با آن پسر کوچولو بازی کنی؟» صحبت کردن درباره موقعیت ها، امکان ارزیابی شرایط را به فرزندتان می دهد تا متوجه شود هیچ چیز وحشتناکی نیست و او باید با ترس هایش مواجه شود و شما می توانید از شدت ترس های او آگاه شده و او را تشویق به ارتباطات بیشتر کنید.
۴. تجربیات جدید را ملموس سازید؛ تکنیک هایی برای مواجهه بچه های خجالتی با موقعیت های جدید و ناآشنا وجود دارد. یکی از تکنیک های مؤثر، آشنا کردن کودک با تجربیات جدید است، برای مثال قبل از شروع مدارس می توانید با کودک خود به محوطه مدرسه رفته و زمانی را در کلاس ها و محیط مدرسه بگذرانید تا ترس و هیجان کودک کمتر شود. همچنین پس از به مدرسه رفتن کودک می توان درباره احساس ها و تجربیاتی که داشته تبادل نظر کنید. در مورد بچه های کوچکتر می توان در موقعیت های سخت، کودک را همراهی کنیم مثلاً زمانی که کودک شما از تماس با دیگر بچه ها واهمه دارد او را همراهی کنیم و در حالی که کودکمان ساکت است مکالمه را با کودک دیگر آغاز کرده و درباره اسم و میزان علاقه اش به بازی بپرسیم.
منبع : روزنامه ایران
مرکز آموزشی نیایش قوچان